• وبلاگ : شـــجـــره طيّـــبــــه
  • يادداشت : « هم » سنگر هم شدي ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    سلام
    بسيار زيبا قلم زده بودين
    در پناه حق
    منم بروزم
    ياحق
    خوب مي دانم و شک ندارم ... آن هم اينکه خون شهدا پايمال شدني نيست
    پاسخ

    سلام و ممنون دوست گرامي، ان شاالله سر مي زنم
    سلام
    بعد از مدت زيادي موجز نويسي انتظار همچين متني مي رفت ...
    آفرين ... و چه خوب و لطيف تصوير کردي آبشار موهايش را که ميزبان دست نوازشگر آقايمان شد و چه زيبا نماياندي بي خبريه مصطفي کوچک را از داستان بلند شهادت مصطفي بزرگ ...
    تا شهادت فاصله اي نيست ... به اميد رسيدن ...
    يا علي
    پاسخ

    سلام و ممنون گرامي، لطف کرديد اومديد ، اين نظر لطف شماست.


    سلام.

    إن شاء الله هم رزمنده باشيم و هم، هم سنگر.

    موفق باشيد.

    پاسخ

    سلام و ممنون گرامي، لطف کرديد اومديد

    سلام...مممنون...ارشمند بود...زيبا بود..مفيد بود...انشاالله راهي را که شهداي عزيزمان رفتند ..اداما بدهيم و مشمول دعايشان باشيم..به اميد ظهور حضرت بقيةالله..انشاالله...:)
    پاسخ

    سلام و ممنون گرامي، لطف کرديد اومديد، لطف شما هميشه شامل حال بنده بوده است.
    سلام برشما. خيلي نوشته زيباو دلنشيني شده. بسيار عالي ست و. دست مريزاد. خدا به انديشه و قلمتان برکت و استواري بدهد ان شاء الله. تنها درخط سوم يک الف از سراغ جا افتاده که زحمتش را بکشيد.آن آخر هم به جاي عج بنويسيد عجل الله تعالي فرجه الشريف که هم خودتان و هم خوانندگان نوشته ارزشمندتان بهره مند شوند.اين مطلب به نظرم ارزش تيتر يک دارد.ان شاء الله که همکاري که نصيبش مي شود به تکليفش عمل مي کند.
    پاسخ

    سلام و ممنون آقاي معزي گرامي ، خيلي لطف داريد شما ، خوش حالم کرديد که اومديد . نظرات راهنما تان هم اعمال شد ، تا چه قبول افتد ...
     <      1   2