سفارش تبلیغ
صبا ویژن

«پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد».

خوب یادم هست چهار یا پنج ساله بودم برای اولین بار در عمرم این جمله را زیر تابلوی زیبایی که عکس امام خمینی(ره) و آقای خامنه ای روی آن بود در خانه ی عمو دیدم آن موقع هنوز نمی توانستم با تلفظی درست جمله را بخوانم دست و پا شکسته خواندم نوشته بود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد».

طبق عادت معمول به سراغ پدر رفتم تا معنی جمله را بپرسم پدرم توضیحات مختصر کودک پسندانه ای داد و گفت که بزرگتر که شدی بهتر می فهمی. قانع نشدم اما باز هم طبق عادت معمول صبر کردم چون سوالات زیاد دیگری هم همین گونه مانده بود در ذهنم تا بزرگ تر شوم و خودم به آن ها برسم.

 خلاصه این گذشت و من هر دفعه که خانه ی عمو  می رفتیم این جمله را می خواندم و منتظر آینده بودم.

دوران راهنمایی بودم که دبیر پرورشیمان گفت باید تحقیقی در مورد ولایت فقیه بیاورید سریع و نا خود آگاه ذهنم رفت خانه ی عمو خلاصه رفتیم آن جا و به عمو موضوع تحقیق را گفتم عمو هم کتابخانه اش را باز کرد و کتاب ولایت فقیه امام خمینی را به من داد گفت این کتاب می تواند کمکت کند دیدم که عمو کتاب های زیاد دیگری هم در این زمینه داشت.

 کتاب را هم خواندم و تحقیق را هم نوشتم اما باز هم به درک عمیقی در این زمینه که محتاجش بودم نرسیدم ولی در این چند وقت که صحبت های رهبری عزیز باید برای همه ی ما فصل الخطاب می بود را دیدم که در عمو اثری نکرد و همچنان بر موضع خود قاطعانه ایستاده است!

 نمی دانم عمو کتاب های کتاب خانه اش را خوانده یا نه؟! نمی دانم تا به حال به جمله ی زیبای زیر آن قاب عکس فکر کرده یا نه؟! نمی دانم اصلا حسی نسبت به آن تصویر دارد یا نه؟!

 اما به هر حال عموست دیگر! پدرم گفت خدا هدایتشان کند! اما در مورد هدایت هم در اصول کافی،ج1،ص431 به روایت جالبی بر خوردم و آن این است:

«ثابت بن سعید گوید: امام صادق(ع) فرمود:
ای ثابت شما را به مردم چه کار؟ از مردم دست بردارید! احدی را به مذهب خود نخوانید به خدا اگر همه اهل آسمان و زمین گرد هم آیند برای آنکه یک بنده را که خدا اراده کرده گمراه بماند بخواهند هدایت کنند نتوانند و اگر همه اهل آسمان ها و زمین گرد هم آیند تا بنده ای را که خدا خواسته هدایت شود گمراه کنند نتوانند، دست از مردم بر دارید و یکی از شما نگوید: این عموی من است و این برادر من است و این پسر عم و همسایه ی من است( و باید او را به حق برسانم به بهشت بکشانم)! به راستی چون خدا برای بنده ای خیری بخواهد روحش را پاک کند و هیچ مطلب حق و به جایی را نشنود جز آن که آن را بفهمد و هیچ زشت و نا به جایی را نشنود جز آن که آن را منکر گردد و نپذیرد سپس خدا یک سخنی را به دلش اندازد که کار او را فراهم سازد.»


نگاشته شده در پنج شنبه 88/4/18ساعت 3:56 عصر به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

Design By : Pichak