سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مادائرة المعارف دفاع مقدّس ، می خواهیم!


بایدبگویم که مانسل های بعد ازانقلاب ،ماجوانان ونوجوانان ،که متأسفانه درزمان هشت سال
جنگ تحمیلی علیه کشورعزیزمان ایران ،ازسوی ابرقدرت های جهان حضورنداشتیم تاازوطنمان دفاع کنیم ،دفاعی که امروزه ازآن باعنوان «دفاع مقدس» یادمی شود،خواسته ی بسیارمعقول ومشروعی ازآن هایی که حضورداشته اندداریم،آن هایی که جنگ راتجربه کرده اند،آن هایی که دراین زمینه فعالیت دارندوآن هایی که تألیفاتی دراین زمینه دارندوصاحب سبکی هستند.

البته بماندکه یکسری ازهمین هایی که حضورداشته اندوحتی صاحب تألیفاتی نیزبوده اندهم هنوزنتوانسته اندجنگ را،جبهه را،عشق را،ایمان را،خلوص راومهم ترازهمه هدف والای این هشت سال دفاع رادرک کنند.

ازاین هاکه بگذریم روی سخن ماباهمان گروه اول است،یعنی همان هایی که درک کرده اندولذّتش راهم برده اند،منظورم لذّات معنوی این امرمقدس است وخوشا به سعادتشان. 

بایدبگویم من خودم به شخصه واقعاًازکم داشتن اطلاعات (ذهنی)دراین زمینه رنج می برم!من بااینکه دریک خانواده مذهبی پرورش یافته ام وبااین که رزمندگان دفاع مقدس دراطرافم کم نبوده انداامّااطلاعاتم دراین زمینه بسیارکم است.دلیلش هم این است که آن هاسکوت کرده اند،چرا؟نمی دانم.آن هابایدبدانندکه سکوتشان واقعاًمرگ باراست ؛آن هم درجامعه ی کنونی ما.

نمی دانم آیاشده اندمثل معروف:«هرکه را اسرارحق آموختند      مهرکردندودهانش دوختند»؟

امااگراین درست باشدپس تکلیف ماچیست؟درست است که بهترین شیوه تعلّم،شیوه ی عملی است امّا دراین برهه اززمان آیااین شیوه به تنهایی اثربخش است؟به یقین می توان گفت:خیر. 

من فقط بااین شیوه توانسته ام تشخیص بدهم که این هشت سال دفاع،به حق بوده وحقیقتاًمقدّس.
امّااین برایم کافی نیست،این حق من است که ازآن روزهابشنوم،این حق من است که ازآن روزهابدانم،اگرشماآن روزهاعملاًدرصحنه هاحاضرشدیدوازخیلی چیزهاگذشتیدوازخیلی چیزهامحروم شدید،اززن وبچه وجان ومالتان گذشتیدویکسری هم که ازپدرومادروبازی ودرس ومدرسه تان گذشتید،رفتیدبه جبهه ها،رفتیدکه دفاع کنید؛پس من چگونه دفاع کنم؟چون خودتان سختی کشیده بودیدنگذاشتیدماهم سختی هارادرک کنیم،ماراوابسته ی به خودبارآوردید،بهتربگویم ماراواقعاًبی خودبارآوردید!!!

من چه دارم که بگویم؟من چه دارم که ازآن هابگذرم؟من چه دارم برای دفاع؟آیابااین همه وابستگی حاضرخواهم شدکه بگذرم ازجانم ،ازمالم،ازشما؟یاخیلی راحت خواهم گذاشت ورفت؟ومیدان راخالی خواهم کردبرای خودشما؟می گوییدکتاب بخوانیم ،باشدمی خوانیم امّاکه پاسخگوی سؤالاتمان دراین زمینه خواهدبود؟اصلاًمگرهمه کتابهاسالمند؟بلکه این چندنفرهم هیچ نمی گفتندوسکوت اختیارمی کردند،آن وقت تکلیف ماچه بودوبه کجاحواله مان می کردید؟

مااین راخوب می دانیم که قدیم ترهامادربزرگ هاوپدربزرگ هابرای بچّه هاونوه هاشان داستان های شاهنامه نقل می کرده اندوشعرمی خوانده اندوهمین طوراین شعرهاوداستان هاسینه به سینه ونسل به نسل منتقل می شده امااز زمانی که بچّه هارابه مدرسه هافرستادندوبه کتاب هاحواله شان کردند،می شودبگوییدچندنفرالآن این قصه های شیرین وشعرهای زیباراحفظ اندکه برای بچّه هاونوه هایشان تعریف کنند؟؟؟

هیچ چیزجای روایت کردن وجای پرسش وپاسخ وجای شنیدن وگوش کردن رانمی دهد؛به دادمانسل چندمی هابرسید!!!
اگربهانه ی وقت راداریدحداقل دائرة المعارف کاملی برایمان تنظیم وتدوین کنید که وقتی هنگام مطاله ی کتاب هابااصطلاحات جدیدوناشناخته ای روبرو می شویم به آن رجوع کنیم.

مامنتظریم وامیدواریم که به اندازه ی ملّت مظلوم فلسطین وغزّه برایتان ارزش داشته باشیم.

                                                                                               


نگاشته شده در شنبه 87/9/23ساعت 2:5 صبح به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

Design By : Pichak