سفارش تبلیغ
صبا ویژن





فرش
ها و تابلو فرش ها از جمله کالاهایی هستند که به عنوان نماد فرهنگ و تمدن
ایران اسلامی به کشورهای دور و نزدیک صادر می شوند و برخی از این کارها
واقعا جزء افتخارات ملت ایران هستند. شهرت این کالا بیشتر به شهرهای
قم،تبریز،اصفهان و... بر می گردد.

خود من کارهای تبریز را بسیار می پسندم، در وصف وفاداری و غیرت دینی مردم تبریز هم همین بس که امام خامنه ای نیزتایید کردند که همت، غیرت، آگاهی و بصیرت و وفاداری از ویژگی های ممتاز مردم آذربایجان و تبریز است.

اما
چند وقت پیش در محل نمایشگاه های دائمی استان قم با صحنه ای مواجه شدم که
نه با غیرت و وفاداری و بصیرت میانه ای داشت نه با فرهنگ و تمدن ایران
اسلامی عزیزمان!

بلکه تابلوی صریحی بود از برهنگی فرهنگی ما و فرهنگ برهنگی آن ها(غربی ها)! تصویر عریانی از چندین زن و مرد!

بعد
از دیدن این تابلو فرش که انصافا از لحاظ بافت و اینگونه مسائل رد خور
نداشت و یکی از گرانترین تابلوهای موجود در آن نمایشگاه هم بود، مدام با
خودم زمزمه می کردم: «این جا ایران است، محل دائمی نمایشگاه های قم مقدس،
تابلو فرش های دست بافت تبریز»!

یاد
جمله ای از چارلی چاپلین افتادم _ در نامه ای به دخترش _ که نوشته
بود:«برهنگی بیماری عصر ماست...» . فکر نمی کردم این برهنگی اینقدر راحت و
سریع بیماری عصر و جامعه ی اسلامی ما نیز بشود، نمونه ها را زیاد دیده
بودم البته، بی حجابی ها و بد حجابی ها و طرح عفاف و حجاب و... ، اما به
قول آقا:«
عده ای خیال کرده اند که وقتی ما به تهاجم فرهنگی غرب حمله می کنیم، فقط
مسئله مان این است که یک نفر در خیابان حجابش را درست رعایت نکرده است.
مردم بحمدالله حجابشان را رعایت می کنند، الا افرادی قلیل، مسأله این ها
نیست، این فرعی است، اصل قضیه آن است که در داخل خانه هاست و از مجامع
جوان ها سرچشمه می گیرد و دشمنان آنجا دارند کار می کنند».

آن جا که رهبر عزیز ما پرده از واقعیات برداشت و فرمود:«...جوان های ما را به لذات و شهوات سرگرم می کنند، پول خرج می کنند، عکس مبتذل
چاپ می کنند و مجانی بین جوان ها منتشر می کنند، ویدئو درست می کنند، فیلم
های مهیج شهوت را مجانی می دهند به این و آن که نگاه کنند...».

صحبت
های آقا در زهنم مرور می شد به ترتیب و آرام آرام: تهاجم فرهنگی...تهاجم
فرهنگی... شبیخون فرهنگی... شبیخون فرهنگی... تاااا این اواخر که تعبیر به
ناتوی فرهنگی شد و سپس تبدیل شد به جنگ نرم... .
واقعا کجای کاریم ما؟ به کجا می رویم؟ چه خبر است و چه می گذرد در اطراف ما؟

آن
جا که امام خامنه ای عزیز ما در سال 1376 فرمودند:«ما با یک تهاجم و جنگ
حقیقی و سازمان یافته مواجه هستیم که از راه های مختلف و بسیار هنرمندانه
به اجرا گذاشته شده است و کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته
باشند متوجه مساله تهاجم فرهنگی خواهند شد و نشانه های بارز و بی شماری را
در این زمینه مشاهده خواهند کرد...».

(البته لازم به ذکر است که آقا برای اولین بار در سال1370 به مساله ی تهاجم فرهنگی اشاره کرده اند اگر اشتباه نکرده باشم).

و دوسال بعد در سال 1372 باز هم مقام معظم رهبری به میدان می آیند و اینگونه از شبیخون فرهنگی سخن می گویند:«من یک وقت گفتم این ها دارند شبیخون فرهنگی می زنند. این راست است، و خدا
می داند که راست است، بعضی نمی فهمند. یعنی صحنه را نمی بینند. کسی که
صحنه را می بیند ملتفت است که دشمن دارد چه کار می کند و می فهمد که
شبیخون است و چه شبیخونی هم هست»!

و بعدها از ناتوی فرهنگی این گونه سخن گفتند:«من
پریروز در روزنامه – البته سه ، چهار ماه قبل از این ، من مقاله اش را
دیده بودم – گزارشی از تشکیل " ناتوی فرهنگی " را خواندم . یعنی در مقابل
پیمان ناتو که امریکاییها در اروپا به عنوان مقابله ی با شوروی سابق یک
مجموعه ی مقتدر نظامی به وجود آوردند ؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با
خودشان در منطقه خاورمیانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند ، حالا
یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آْورده اند . این ، بسیار چیز خطرناکی است .
البته حالا هم نیست ؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است» .

امام خامنه ای از جنگ روانی می گوید و سپس از جنگ نرم:«در جنگ روانی وآنچه که امروز به آن جنگ نرم گفته می شود دشمن به
سراغ سنگرهای معنوی می آید که آنها را منهدم کند به سراغ ایمان ها ،معرفت
ها ،عزم ها ،پایه ها وارکان اساسی یک نظام ویک کشور ،دشمن به سراغ این ها
می آید که اینها را منهدم بکند ونقاط قوت رادر تبلیغات خود به نقاط ضعف
تبدیل کند،فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند این کارهایی است که
دارند می کنند
».

«جنگ نرم ،یعنی جنگ به وسیله
ابزارهای فرهنگی ،به وسیله نفوذ ،دروغ ،شایعه پراکنی با ابزارهای پیشرفته
ای که امروز وجوددارد -ابزارهای ارتباطی که ده سال قبل وپانزده سال قبل
وسی سال قبل نبود -امروز گسترش پیدا کرده ...
جنگ نرم یعنی ایجادتردید در دل ها وفرهنگ های مردم» .

حال قضاوت با دل های بیدار و با بصیرت! خدا به دادمان برسد ان شاالله.

نمی دانم کدام
ایرانی اهل تبریز آن تابلو فرش را بافته بود و انگیزه اش چه بود اما نمایش
آن در نمایشگاهی در قم فلسفه اش چه بود خدا می داند!


نگاشته شده در جمعه 89/5/29ساعت 3:46 صبح به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

Design By : Pichak