سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عراق نبایدبه غزّه ای دیگرتبدیل شود!!!

آفرین برمنتظرالزیدی!

مابه عنوان یک مسلمان و یک انسان سعی کرده ایم که به صورت همه جانبه  حامی ملّت های مظلوم دنیا به خصوص ملّت مظلوم وستمدیده ی فلسطین وغزّه باشیم؛غیرازراه عملی که دراین امرمنتظر فرمان رهبری عظیم الشّانمان خواهیم ماند.

این مسئله درست  است که ازاهمیّت بالایی برخورداراست(مسئله ی فلسطین)امّابایدآینده نگرتر بود وازاین واقعه عبرت گرفت ونگذاشت که دنیای اسلام باردیگردرگیرچنین مسائلی شود.اوضاع نابسامان عراق کنونی شایسته مسلمانان وموقعیّت مذهبی این کشورنیست .وبایدتمامی مسلمانان جهان وآن هایی که حتّی ذرّه ای ازانسانیّت بو یی برده انددرعین اینکه درگیر مسائل فلسطین هستندازعراق غافل نشوندشاید این یک طرح سیاسی باشد:«درگیرکردن دنیای اسلام به مسئله فلسطین وغزّه وپیاده کردن طرح های خودباخیال آسوده درعراق».

باید دقّت کرد ،بایددیدکه مشکل فلسطین ازکجا شروع شد؟ ،بایدر یشه یابی کرد ،بایدمطالعه کرد ،بایدپس از یافتن ریشه ها ازتکرار دوباره ی آن هاجلوگیری کرد.

آیامشکل فلسطین ازطمع ورزی وعدم تأمّل عدّه ای ازاعراب ساکن منطقه آغازنشد؟ آن زمان چه کسی فکرمی کردکه چنین طرح گسترده ای درذهن پوچ دشمنان اسلام باشد؟ آیا امروزعراق باچنین وضعیّتی مواجه نشده است؟ چرا؟چرا؟چرا؟ مسلمانان که سالها ست درگیر مسئله ی فلسطین وغزّه هستندبازهم بایدچنین خطاهایی را تکرارکنند؟تاکی مسلمانان دست روی دست خواهندگذاشت وفقط اعلام همدردی خواهندکرد؟چرا ازهمان اوّل مسئله راجدّی نمی گیرند وازوقوع آن جلوگیری نمی کنند؟

آیاپرتاب لنگه کفش ازسوی یک خبرنگارعراقی به سوی آقای بوش  که البتّه کاری است بس قابل تأمّل وقابل تحسین به تنهایی کارسازخواهدبود؟ حال اینکه مردم مسلمان عراق را تا حدودی بیدار می کندومردم هم این کار راتکرارمی کنندوانتفاضه کفشی راهم بنیان می نهند،امّا آیاماازاین نوع انتفاضه ها درفلسطین نداشته ایم ؟انتفاضه ی سنگ نداشته ایم ؟حال هم انتفاضه ی کفش!

مردم دنیا بایدبدانندکه این خبرنگار هدفش بالاتر ازاین بوده و واقعاًمی توان لقب «سنبل شجاعت »رابه اوداد.این عمل فقط ازکسانی برمی آیدکه پشتوانه محکمی داشته باشندوانگیزه ای قوی وامیدفراغتی ؛پشتوانه ی این خبرنگارمسلمان عراقی کسی جزخداوندمتعال نبوده وانگیزه اش چیزی جزحادثه ی سرخ عاشوراوامیدش هم چیزی جزظهورمولایمان مهدی(عج)نبوده ؛آری! اسرائیل وامر یکا! بدانیدکه فقط در یک زمینه کاملاً مؤفق بوده اید وآن نتایج تحقیقا تتان درموردپیروزی مسلمانان است :همان گذشته ی سرخ وآینده ی سبز.

مردم مسلمان عراق هم بایدبیشترحواسشان راجمع کنند و فقط به ظاهراین قضیه اکتفا نکنند.

به امیدآینده ای سبزخواهیم نشست.

 

 


نگاشته شده در چهارشنبه 87/9/27ساعت 1:24 صبح به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

مادائرة المعارف دفاع مقدّس ، می خواهیم!


بایدبگویم که مانسل های بعد ازانقلاب ،ماجوانان ونوجوانان ،که متأسفانه درزمان هشت سال
جنگ تحمیلی علیه کشورعزیزمان ایران ،ازسوی ابرقدرت های جهان حضورنداشتیم تاازوطنمان دفاع کنیم ،دفاعی که امروزه ازآن باعنوان «دفاع مقدس» یادمی شود،خواسته ی بسیارمعقول ومشروعی ازآن هایی که حضورداشته اندداریم،آن هایی که جنگ راتجربه کرده اند،آن هایی که دراین زمینه فعالیت دارندوآن هایی که تألیفاتی دراین زمینه دارندوصاحب سبکی هستند.

البته بماندکه یکسری ازهمین هایی که حضورداشته اندوحتی صاحب تألیفاتی نیزبوده اندهم هنوزنتوانسته اندجنگ را،جبهه را،عشق را،ایمان را،خلوص راومهم ترازهمه هدف والای این هشت سال دفاع رادرک کنند.

ازاین هاکه بگذریم روی سخن ماباهمان گروه اول است،یعنی همان هایی که درک کرده اندولذّتش راهم برده اند،منظورم لذّات معنوی این امرمقدس است وخوشا به سعادتشان. 

بایدبگویم من خودم به شخصه واقعاًازکم داشتن اطلاعات (ذهنی)دراین زمینه رنج می برم!من بااینکه دریک خانواده مذهبی پرورش یافته ام وبااین که رزمندگان دفاع مقدس دراطرافم کم نبوده انداامّااطلاعاتم دراین زمینه بسیارکم است.دلیلش هم این است که آن هاسکوت کرده اند،چرا؟نمی دانم.آن هابایدبدانندکه سکوتشان واقعاًمرگ باراست ؛آن هم درجامعه ی کنونی ما.

نمی دانم آیاشده اندمثل معروف:«هرکه را اسرارحق آموختند      مهرکردندودهانش دوختند»؟

امااگراین درست باشدپس تکلیف ماچیست؟درست است که بهترین شیوه تعلّم،شیوه ی عملی است امّا دراین برهه اززمان آیااین شیوه به تنهایی اثربخش است؟به یقین می توان گفت:خیر. 

من فقط بااین شیوه توانسته ام تشخیص بدهم که این هشت سال دفاع،به حق بوده وحقیقتاًمقدّس.
امّااین برایم کافی نیست،این حق من است که ازآن روزهابشنوم،این حق من است که ازآن روزهابدانم،اگرشماآن روزهاعملاًدرصحنه هاحاضرشدیدوازخیلی چیزهاگذشتیدوازخیلی چیزهامحروم شدید،اززن وبچه وجان ومالتان گذشتیدویکسری هم که ازپدرومادروبازی ودرس ومدرسه تان گذشتید،رفتیدبه جبهه ها،رفتیدکه دفاع کنید؛پس من چگونه دفاع کنم؟چون خودتان سختی کشیده بودیدنگذاشتیدماهم سختی هارادرک کنیم،ماراوابسته ی به خودبارآوردید،بهتربگویم ماراواقعاًبی خودبارآوردید!!!

من چه دارم که بگویم؟من چه دارم که ازآن هابگذرم؟من چه دارم برای دفاع؟آیابااین همه وابستگی حاضرخواهم شدکه بگذرم ازجانم ،ازمالم،ازشما؟یاخیلی راحت خواهم گذاشت ورفت؟ومیدان راخالی خواهم کردبرای خودشما؟می گوییدکتاب بخوانیم ،باشدمی خوانیم امّاکه پاسخگوی سؤالاتمان دراین زمینه خواهدبود؟اصلاًمگرهمه کتابهاسالمند؟بلکه این چندنفرهم هیچ نمی گفتندوسکوت اختیارمی کردند،آن وقت تکلیف ماچه بودوبه کجاحواله مان می کردید؟

مااین راخوب می دانیم که قدیم ترهامادربزرگ هاوپدربزرگ هابرای بچّه هاونوه هاشان داستان های شاهنامه نقل می کرده اندوشعرمی خوانده اندوهمین طوراین شعرهاوداستان هاسینه به سینه ونسل به نسل منتقل می شده امااز زمانی که بچّه هارابه مدرسه هافرستادندوبه کتاب هاحواله شان کردند،می شودبگوییدچندنفرالآن این قصه های شیرین وشعرهای زیباراحفظ اندکه برای بچّه هاونوه هایشان تعریف کنند؟؟؟

هیچ چیزجای روایت کردن وجای پرسش وپاسخ وجای شنیدن وگوش کردن رانمی دهد؛به دادمانسل چندمی هابرسید!!!
اگربهانه ی وقت راداریدحداقل دائرة المعارف کاملی برایمان تنظیم وتدوین کنید که وقتی هنگام مطاله ی کتاب هابااصطلاحات جدیدوناشناخته ای روبرو می شویم به آن رجوع کنیم.

مامنتظریم وامیدواریم که به اندازه ی ملّت مظلوم فلسطین وغزّه برایتان ارزش داشته باشیم.

                                                                                               


نگاشته شده در شنبه 87/9/23ساعت 2:5 صبح به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

بای ذنب قتلت

درحال حاضرکه جزنوشتن وکمک های نقدی کاری ازدستمان برنمی آیدودرحمایت ازمردم مظلوم فلسطین وبه
خصوص نوارغزّه تنهامی توانیم نیمچه حرکتی ازخودنشان دهیم و درراهپیمایی روزجمعه شرکت کنیم؛پس چرا این کار رانکنیم؟

ازکجامعلوم که دراین راهپیمایی مولایمان باماهمصدانباشند؟آیاشمابه عنوان یک مسلمان،به عنوان یک
انسان،به عنوان یک ایرانی خودراملزم به شرکت دراین راهپیمایی نمی دانید؟

البته هرطورکه راحتید!!! ولی من سعی می کنم که شرکت کنم!امیدوارم که مانندهمیشه درصحنه
حضورداشته باشید(بسیجی وار)واین ملت مظلوم را تنهانگذاریدوباردیگرباحماسه پرشکوهتان لرزه براندام
این ابرقدرتهای زورگو وغاصب بیاندازیدوالبته فراموش نکنید که این ابرقدرتهاهیچ غلطی نمی توانندبکنند.

 

  


نگاشته شده در جمعه 87/9/22ساعت 1:55 صبح به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

تکرارتاریخ  
                                         نمایش تصویر در وضیعت عادی
             

غزّه،آتش،سروره؟
 
                       فلسطین،درد،کوره؟؟؟
اسارت،قتل،غارت
                          شقاوت،غصب،زوره؟
زمان،تاریخ،تکرار
                           عداوت،شعب،دوره؟
علی(ع)،صفین،تحریم
                            فرات،آبش،وفوره!!!
محرّم،ظهر،خورشید
                        غروب،عالم،چه جوره؟
زمان،گردش،دوباره
                              زمین،تاریخ،مروره!
حسین(ع)،بی آب،بی سر
                             دعا،ندبه،حضوره!
کجاست،طالب؟،که این ،خون
                            دراین،دوران،وفوره!
شهادت،عشق،ایمان
                              ولی،چاره،ظهوره
ظهور،منجی،عدالت
                              حالا،وقت سروره.
        

 


نگاشته شده در چهارشنبه 87/9/20ساعت 1:2 صبح به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

استادشهیدمرتضی مطهری       نمایش تصویر در وضیعت عادی

درپی دیداری که روزجمعه باخانواده استادمطهری داشتم،بسیارتحت تأثیرصحبت های همسر ایشان قرارگرفتم،ازاین روتصمیم گرفتم که قسمتی ازاین صحبت هارابرای شمانیزبنویسم.

_تعدادی ازحالات استادکه همسر ایشان بنا به توصیه امام(ره)آنهارابرگزیده بودندوبرای مابیان نمودند:

1)همیشه باوضوبودن ایشان وسفارش های مکررومؤکدایشان به بچه هاکه همیشه ودرهرحالتی باوضوباشند،به خصوص سرکلاس درس.

ایشان به حدی به این کارمداومت داشتندومقیدبودندکه درفصل تابستان که شب هادرپشت بام می خوابیدند،ازظرف آبی که بالای سرشان بوده آب رامیل نمی کردندواول پله های تقریباًزیادپشت بام راپایین می آمدندوازحوض داخل حیاط وضومی گرفتند،بعدبرمی گشتندوآبشان رامیل می کردند.

2)توصیه مؤکدشان بریادخدا بودن در همه لحظات.

ایشان هر روز صبح برای هر یک از بچه ها ذکری معین می کرده اند و می فرموده اند تا به مدرسه برسید این ذکر شما باشد.البته ایشان از خود بچه ها سؤال می کرده،که مثلاً : (حمیده جان شما امروز چه ذکری می گویی تا به مدرسه برسی ؟)و بچه ها با میل ورغبت فراوان هر کدام ذکری را تعیین میکرده اند.

3) سفارش های فراوان ایشان بر خواندن یک جزء قرآن در هر روز .

که می گفتند: حتی اگر فرصت کم دارید حداقل روزی یک حزب را بخوانید،که در طی صد وبیست روز یک ختم قرآن داشته باشید،

شماامت پامبر هستید ،آیا نباید هر چهار ماه یکبار یک ختم قرآن به روح ایشان تقدیم کنید؟

4)هر بیست وچهار ساعت یک بار ،یک محاسبه از اعمال خود داشته باشید اگر هرنماز شب باشد خیلی بهتر است واگر نمی شود، آخر هر شب.

اگرخطایی راکه درآن روزانجام داده ایم فرداوفرداهاتکرارنکنیم،دراین صورت است که روح انسان صاف می شود.این انسانهای والا،این علامه ها،ازهمین محاسبه هابه این درجات رسیده اند.وقتی انسان خطانکرد،حاکم برنفسش می شودوخودش به آن فرمان می دهد،نه نفسش به او،ودراین صورت این انسان به مقامات عالیه می رسد.

5)همیشه به خود بگویید:اثرات من وثمرات من به گونه ای نباشدکه بعدازمرگم بگویم: خدایا! مرابه دنیابازگردان تا نوشته هایم را اصلاح کنم یافرزندانم راتربیت کنم،وبکوشیدکه این گونه نشود.

 نمایش تصویر در وضیعت عادی

 

 


نگاشته شده در یکشنبه 87/9/17ساعت 10:58 عصر به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

                                       بسم الله الرحمن الرحیم

سلام!

خوشحالم ازاینکه دراین هفته برای اعلام حضورآمدم.فعلا فقط کارم همین بود(چه کارسنگینی)!!!!

دوستتان دارم.

                                                                                            منتظرم باشید.

 


نگاشته شده در سه شنبه 87/9/5ساعت 5:14 عصر به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

Design By : Pichak