سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیا خبری در راه است؟!

چه اتفاقی می خواهد بیفتد؟ چه حادثه ای در راه است؟ آیا کسی مطلع است؟

دلیل اینکه مستقیم به سراغ سوالات فوق رفتم این است که می خواهم با این مقدمه اصل مطلب را بیان کنم.

شاید در دو دهه اخیر سالی نبوده که درکنار پیشرفت های متعدد بشریت در علم پزشکی اسمی جدید و نوعی جدید از بیماری ها نیز کشف نشده باشد! یا بهتر بگویم اگر دانشمندان به دو کشف علمی رسیده باشند حداقل چهار بیماری نا شناخته هم در کنارش یافت  شده است!

بیماری مهلک ایدز که آینده بشریت را در زیر تبر خشونت خویش خرد می کند و تاکنون هیچ واکسن موثری برای درمانش نیافته اند و اگر اینگونه پیش برود خدا داند که چه سرنوشتی در انتظار بشریت است .

" وبا "که همه ساله قربانی های خاص خودش را دارد.

سرطانهای جدیدی که هنوز برایشان اسمی نیافته اند!

 آنفولانزای مرغی که بلایی برای دام و طیور و حتی زندگی بشریت بود.

 و تازگی ها هم آنفولانزای خوکی که از شدت خطرناکی به موج اول و دوم و حتی هفتم هم  رسیده است که در صورت داشتن بیماری زمینه ای نفس را از صاحب نفس دریغ می کند و در عرض چند روز سینه قبرستان ... .
حال خطرناکتر اینکه قرار است در همین کشور خودمان در عرض 2 سال آینده 30 میلیون نفر به این ویروس آلوده شوند!

و جالب تر اینکه از این رهایی نیافته آنفولانزای بزی هم رسید!

 تا چند ماه دیگر چه نوع بیماری جدیدی پیدا خواهد شد؟! الله اعلم

شاید بعد از مطالعه مطالب فوق متوجه منظورم نشوید.

بله! بنده در اینجا قصد تشریح بیماری ها و عواقب و راه های پیشگیری و ...آن را ندارم و به دنبال بحث آخر الزمانی آن هم نیستم و می خواهم با زبان خودمان صحبت کنم که به راستی چه حادثه ای در پیش است؟

امروز به برکت همین ویروس ها دیده بوسی با عزیزانت گاها می تواند سوغات مرگ را به همراه داشته باشد؟! بهانه ی خوبی هم شد برای آن هایی که سروده ی مهدی اخوان ثالث مصداقشان بود سروده ای که دل انسان را به درد می آورد:
هوا بس ناجوانمردانه سرد است/اگر دست محبت سوی کس یازی/ به اکراه آورد دست از بغل بیرون/ که سرما سخت سوزان است!
و برای آن ها که وقتی از فواید مصافحه در اسلام برایشان می گفتی مسخره ات می کردند!
این همه پریشانی و اضطراب و تشویش در جهان امروزی و نمود بیماری های به روز شده که در سریعترین زمان و شاید گفت به سرعت نور بعد از پیدایش در گوشه ای از جهان سریعا به تمام نقاط عالم گسترش می یابد و بعد از آن نشستن بر سر چرتکه و شمردن تلفات آن،  ناشی از چیست؟!!

آیا کسی می داند؟!

من پیش داوری و تحمیل نظر در این زمینه را از خود سلب می نمایم تا به نظرات شما احترام گذاشته باشم ولی به راستی این همه اتفاقات که فقط به جزئی از آن اشاره شد قابل تامل نیست؟ _ صد البته که هست _ و آیا کسی را نمی طلبد که برای بشریت فکری کرده باشد و رهایی از این همه معضلات را به ارمغان بیاورد؟  اگر اینگونه هست! پس چرا کسی برای آمدنش کاری نمی کند؟!


نگاشته شده در پنج شنبه 88/9/26ساعت 4:14 عصر به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

گلهایی معطر از بوستان احادیث امام باقر(ع)

 

1- چه بسا شخص حریص بر امری از امور دنیا ، که بدان دست یافته و باعث نافرجامی و بدبختی او گردیده است ، و چه بسا کسی که برای امری از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده ، ولی به وسیله آن سعادتمند گردیده است .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (166)

2- تو را به پنج چیز سفارش می کنم : اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن ، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن ، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو ، اگر مدحت کنند شاد مشو ، و اگر نکوهشت کنند ، بیتابی مکن .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (167)

3- سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (170)

4- چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد .

 بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص(172)

5- نهایت کمال ، فهم در دین و صبر بر مصیبت ، و اندازه گیری در خرج زندگانی است .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص(172)

6- سه چیز از خصلتهای نیک دنیا و آخرت است : از کسی که به تو ستم کرده است گذشت کنی ، به کسی که از تو بریده است بپیوندی ، و هنگامی که با تو به نادانی رفتار شود ، بردباری کنی .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

7- خداوند دوست ندارد که مردم در خواهش از یکدیگر اصرار ورزند ، ولی اصرار در خواهش از خودش را دوست دارد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

8- دانشمندی که از علمش سود برند ، از هفتاد هزار عابد بهتر است .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

9- هیچ بنده ای عالم نیست ، مگر اینکه نسبت به بالا دست خود ، حسادت نورزد ، و زیردست خود را خوار نشمارد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

10- هر که خوش نیت باشد ، روزی اش افزایش می یابد .

 بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (175)

11- هر کس با خانواده اش خوشرفتار باشد ، بر عمرش افزوده می گردد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (175)

12- از سستی و بی قراری بپرهیز ، که این دو ، کلید هر بدی می باشند ، کسی که سستی کند ، حقی را ادا نکند ، و کسی که بی قرار شود ، بر حق صبر نکند .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (175)

13- پیوند با خویشان ، عملها را پاکیزه می نماید ، اموال را افزایش می دهد ، بلا را دور می کند ، حساب آخرت را آسان می نماید ، و مرگ را به تاخیر می اندازد .

 بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 71، ص (111)

14- بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 65، ص (152)

15- خداوند بنده مؤمنش را با بلا مورد لطف قرار می دهد ، چنانکه سفر کرده ای برای خانواده خود هدیه می فرستد ، و او را از دنیا پرهیز می دهد ، چنانکه طبیب مریض را پرهیز می دهد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (180)

16- بر شما باد به پرهیزکاری و کوشش و راستگویی ، و پرداخت امانت به کسی که شما را بر آن امین دانسته است ، چه آن شخص ، نیک باشد یا بد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (179)

17- غیبت آن است که درباره برادرت چیزی را بگویی که خداوند بر او پوشیده و مستور داشته است . و بهتان آن است که عیبی را که در برادرت نیست ، به او ببندی .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (178)

18- خداوند ، دشنام گوی بی آبرو را دشمن دارد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)

19- تواضع ، راضی بودن به نشستن در جایی است که کمتر از شانش باشد ، و اینکه به هر کس رسیدی سلام کنی ، و جدال را هر چند حق با تو باشد ، ترک کنی .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)

20- برترین عبادت ، پاکی شکم و پاکدامنی است .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)

21- خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش ، به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است ، دقت و باریک بینی می کند .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 7 ، ص (267)

22- آن که از شما به دیگری علم بیاموزد ، پاداش او ( نزد خدای تعالی ) به مقدار پاداش دانشجوست ، و از او هم بیشتر می باشد .

کافی ، ج 1 ، ص (35)

23- هر که علم و دانش را جوید برای آنکه به علما فخر فروشی کند ، یا با نابخردان بستیزد ، و یا مردم را متوجه خود نماید ، باید آتش را جای نشستن خود گیرد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، 2 ، ص (38)

24- خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند ، دوست دارد .

کافی ، ج 2 ، ص (663)

25- سه خصلت است که دارنده اش نمی میرد تا عاقبت شوم آن را ببیند : ستمکاری ، ازخویشان بریدن ، و قسم دروغ که نبرد با خداست .

کافی ، ج 75، ص (174)

26- به خدا سوگند هیچ بنده ای در دعا ، پافشاری و اصرار به درگاه خدای عزوجل نکند ، جز اینکه حاجتش را بر آورد .

 کافی ، ج 2 ، ص (475)

27- خداوند عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بنده ای را دوست دارد که بسیار دعا کند ، پس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب ، زیرا آن ، ساعتی است که درهای آسمان در آن هنگام باز گردد و روزیها در آن تقسیم گردد و حاجتهای بزرگ بر آورده شود .

کافی ، ج 2 ، ص (478)

28- دعای انسان پشت سر برادر دینی اش ، نزدیکترین و سریعترین دعا به اجابت است .

کافی ، ج 2 ، ص (507)

29- هر چشمی روز قیامت گریان است ، جز سه چشم : چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد ، چشمی که از ترس خدا گریان شود ، و چشمی که از محرمات الهی و گناهان بسته شود .

کافی ، ج 2 ، ص (80)

30- شخص حریص به دنیا مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشم به دور خود می تند ، راه بیرون شدنش را دورتر و مشکل تر می کند ، تا اینکه از غم و اندوه بمیرد .

کافی ، ج 2 ، ص (316)

31- چه بسیار خوب است نیکی ها پس از بدی ها ، و چه بسیار بد است بدی ها پس از نیکی ها .

 کافی ، ج 2 ، ص (458)

32- چون مؤمن با مؤمنی دست دهد ، پاک و بی گناه از یکدیگر جدا می شوند .

 بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 73، ص (20)

33- از دشمنی بپرهیزید ، زیرا فکر را مشغول کرده و مایه نفاق می گردد .

 بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 2 ، ص (301)

34- هیچ قطره ای نزد خداوند ، محبوبتر از قطره اشکی که در تاریکی شب از ترس خدا و برای او ریخته شود ، نیست .

 کافی ، ج 2 ، ص (482)

35- هر که بر خدا توکل کند ، مغلوب نمی شود ، و هر که از گناه به خدا پناه برد ، شکست نمی خورد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 68، ص (151)

36- افزایش نعمت از جانب خداوند قطع نمی شود ، مگر اینکه شکر از جانب بندگان قطع گردد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 68، ص (54)

37- خداوند دنیا را به دوست و دشمن خود می دهد ، اما دینش را فقط به دوست خود می بخشد .

 بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 2 ، ص (215)

38- مؤمن برادر مؤمن است ، او را دشنام نمی دهد ، از او دریغ نمی کند ، و به او گمان بد نمی برد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)

39- هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند ، مگر اینکه زبانش را نگه دارد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (178)

40- سه چیز پشت انسان را می شکند : مردی که عمل خویش را زیاد شمارد ، گناهانش را فراموش کند ، و به رای خویش ، خوشنود باشد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 69، ص (314)


نگاشته شده در سه شنبه 88/9/3ساعت 12:38 عصر به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

                            مگه بابات تو بانک نشسته!!
وقتی بچه تر بودم و خواسته هام خیلی دیگه بالا می رفت و توقع های زیادی داشتم و چون خیلی خیال پرداز بودم و می خواستم اون تخیلات رو به منصه ی ظهور بنشونم مامانم می گفت دختر کوتاه بیا مگه بابات تو بانک نشسته؟! اما حالا می بینم تو بانک نشسته هاشم نمی تونستن این توقعات منو برطرف کنند!!! البته پر توقع نیستما فقط خواسته ها تخیلی منظورم بود! ولی خب به طور کل وضع این تو بانک نشسته هام چندان تعریفی نیست!


نگاشته شده در چهارشنبه 88/8/27ساعت 12:3 عصر به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

لطفا قبل از رسیدن به تقاطع تعیین مسیر فرما یید!!

راستش خیلی به این جمله برخورده بودم تو خیابون های مختلف و جاهای متفاوت همیشه هم بعد از خوندنش می گفتم خوب حالا قبل از رسیدن به تقاطع تعیین مسیر نفرماییم چی میشه؟! چون خودم راننده نبودم زیاد متوجه اهمیت موضوع نبودم اما امروز که تو صف فروشگاه ایستاده بودم و از یک طرف هم استرس دیر رسیدن به کلاس رو داشتم دیدم که بعضی ها تازه جلو در فروشگاه که می رسند شروع می کنند به فکر کردن که چی بخرند!

دیدن این رفتار ها و این افراد به شدت اعصابم و بهم می ریخت یک دفعه بلند گفتم خانما لطف کنید زودتر تصمیمتون رو بگیرید بقیه هم کار دارند ها!

اینو که گفتم نا خودآگاه این جمله اومد تو ذهنم که رانندگان عزیز لطفا قبل از رسیدن به تقاطع تعیین مسیر فرمایید!

یکم که فکر کردم به اهمیت این جمله که البته بیشتر از این حرف هاست پی بردم! اما تکرار این جمله فکرم و بیشتر مشغول کرد.

به این نتیجه رسیدم که این جمله نقش بسیار مهم، کلیدی و کاربردی رو در زندگی ما داره فکر نمی کنم نیاز به توضیح داشته باشه! داره؟!

امیدوارم در مسیر زندگی بتونید بهترین مسیرها رو انتخاب کنید و هیچ وقت به تقاطع نرسید.


نگاشته شده در یکشنبه 88/7/19ساعت 2:8 عصر به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

خداحافظی موقت!!

سلام دوستان!

برای مدتی احتمالا کوتاه حوصله ی وبلاگ نوشتن ندارم از خودم و زندگی خودم و اتفاقات جدیدی که نمی تونم خودم و با اونها وفق بدم خسته ام!!

نیاز به تنهایی و استراحت مطلق چند وقته دارم اما حیف که امکانش نیست! فکر هم نکنید که اتفاق بدی افتاده خدای نکرده نه! چیزی نشده الحمدلله. و بر عکس اتفاق خوب بسیار زیاد افتاده و قرار هم هست که بیشتر هم بشه.

نمی دونم شاید با خوشی ها زیاد سازگار نیست روحم!! نه شوخی بود این نا شکریه! چون شکر خدا زندگیم همیشه به بهترین وجه ممکن و اونطوری که دوست داشتم پیش رفته!

به نت سر خواهم زد و شاید با دل گویه های کوتاهی در خدمتتون باشم البته نه این جا اما زیاد حوصله ندارم کارام هم خیلی بیشتر شده و به هم ریخته باید یکم تجدید نظر کنم و اصلاحشون کنم.

اما شما وبلاگ رو تنها نگذارید و باز هم به ما سر بزنید چون سر میزنم برا خوندن نظرات! خیلی دعام کنید. دوستون دارم التماس دعا.


نگاشته شده در یکشنبه 88/7/12ساعت 12:50 عصر به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

دفاع مقدس دیروز و صیانت مقدس تر امروز!

هفته هفته ی دفاع مقدس است! دفاع مقدسی که سال ها پیش اتفاق افتاد وقتی دنیای زور و استکبار قصد قدرت نمایی داشت و در پی از بین بردن نه فقط ایران که اسلام بود!

زیرا آن زمان مردانه مردی عزمش را جزم کرده بود که «ضرب»،«ضربا» یی را که در کلاس «صرف» آموخته بود و اینک با آن مواجه شده بود را به «نحو»ی که هیچ ربطی به کلاس های«نحو»ش نداشت با «منطق» و «معرفتی» که از اجداد و استادان بزرگش به ارث برده بود و کلاس های «منطق» و «معارفش» نیز به یقین در آن بی تاثیر نبوده را به منصه ی ظهور بگذارد و آن تکه سنگی را که از همان آوان کودکی روی دوشش سنگینی می کرد را به طور کامل از بین ببرد!(1)

آری دنیای کفر قصد داشت در مقابل او بایستد او که نمادی از مقاومت بود و مدافع سر سخت دین خدا به حق که نامی برازنده داشت روح الله.

آن ها پس از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی که ریختن آبروی نداشته شان را در پی داشت در صدد برآمدند که این پیروزی را به کام عدالت دوستان و حق طلبان و آخرت دوستان تلخ کنند اما زهی خیال خام!

و به قول شاعر:
مدعی خواست که از بن بکند ریشه ی ما 
          غافل از آن که خدا هست در اندیشه ی ما

و سران فتنه و استکبارجهانی جنگ تحمیلی را آغاز کردند نه فقط صدام ملعون که عروسکی بی خبر بود و غافل.

و ما یعنی انقلاب ما یعنی مردم ما و یعنی امام ما بسیار بزرگوارتر از این بودیم که بخواهیم مقابله به مثل کنیم ازین رو «دفاعی مقدس»که تکلیفی بود الهی بر دوشمان نهاده شد و مردم آزمون پس داده ی ما همان ها که امام (ره) خیلی چیزهای خوبی در موردشان گفت بار دیگر وارد صحنه ی عمل شدند و چه موهبت ها(به تعبیر برخی مصیبت ها)که ندیدند و چه داغ ها که نکشیدند و چه روزها که نگذراندند!

و سربازان خمینی کبیر همان ها که چند سال پیش در گهواره هاشان خوابیده بودند امروز بیدار شده بودند و احساس خطر می کردند آن ها رفتند! رفتند به جبهه های جنگ سر صدای هواپیماهای جنگی، توپ ها و تانک ها و تیرها برایشان غریب نبود زیرا از همان کودکی و حتی قبل تر صدای تیرهایی را که در خیابان ها به روی مردم بسته می شد را شنیده بودند عالم کودکی هم که خود عالمی است و همیشه همه چیز در این دوران بزرگ تر از حد طبیعی خودش جلوه می کند از این رو با این صداها خو گرفته بودند!

رفتند با سلام و صلوات، رفتند با شنیدن فحش و نا سزا، رفتند با دوز و کلک و دستکاری شناسنامه هایشان! هر کس به نحوی رفت اما هنگام برگشت همه مشترک بودند و همه با سلام و صلوات و احترام بر گشتند.

البته برخی هم خیلی دیرتر برگشتند اما آن ها هم با درود و تهیت مورد استقبال قرار گرفتند. اما عده ای هم رفتند و دیگر بر نگشتند آن ها پرواز کردند و رفتند و راه یافتند به جایگاهی که حتی فرشتگان هم راه نمی یابند!

یادگاری ها هم متفاوت بود در این سه دسته اما همین سه دسته هم عجیب نقطه مشترکی داشتند در وصیت نامه هاشان کلماتی مشترک:

خواهرم و برادر عزیزم! ولایت، حجاب، پاسداری از خون شهدا، پیروی از امام و ولایت فقیه!

هر کدام از این کلمات اگر بخواهد گشوده شود خود کتابی است بس قطور و وضع امروز جامعه نیز تاملی می خواهد بس عمیق!!

قضاوت و تامل را به خودتان واگذار می کنم.

پی نوشت:
1) اشاره به خواب حضرت امام دارد.


نگاشته شده در یکشنبه 88/7/5ساعت 2:19 عصر به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

یه سوژه ی غیر سیاسی!!

تو اتوبوس های یکی از مناطق شهر قم همسایه هایه افغانمون حضور بیشتری دارند نسبت به مناطق دیگه!

از اون جایی که یکی از کلاسای ما هم توی همون مسیره زیاد رفت و آمد داریم! از این رو تصمیم گرفتیم به مسئله ای که چند وقتیه فکرمون رو مشغول کرده بپردازیم!

اما اون مسئله چیه؟ من نمی خوام از کسی طرفداری کنم یا اینکه فکر نکنید خودم افغانی هستم نه! من افتخار می کنم که ایرانیم!اما انسان هم هستم!

تو این مسیر مدام شاهد دعوا و بگو مگو های خانم ها(خصوصا) با همسایه های افغانمون هستم که شما چه حقی داری؟ جای ما رو گرفتی نشستی؟ کشورمون و از دستمون گرفتید!! جوونامون و بیکار کردید!! پولایی که حق جوونا ما بود بالا کشیدید!! خلاصه خیلی دیگه ازین حرفای بیخوده سرچشمه گرفته از عقل ناقص زن ها(بلانسبت خانم ها)!

بابا اینا هم آدم اند و خسته می شوند و به قول خودشون کرایه میدن و کار میکنن پول در میارن و عرق می ریزند و... . آخه این رفتارهای نوزادانه چیه؟! آیا واقعا ما نمی فهمیم یا خودمون رو زدیم به نفهمی؟!

به قانونی و غیر قانونی بودنشون کار ندارم فعلا! چون تو حیطه ی کاری من نمی گنجه اما یکم به خودمون بیایم و کلاهمون و قاضی کنیم ببینیم تکلیف چیه این جوری بهتره!

در ضمن کار زیاده کاردان کم! و البته برا بعضی ها میز کمه! ببخشید که به همه نمی رسه!( به بزرگواری خودتون البته).


نگاشته شده در چهارشنبه 88/7/1ساعت 1:15 عصر به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

Design By : Pichak