سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به روزم با یادداشتی برای تو ...

گاهی 

برخی نوشته های دخترانه و لطیف 

دوستان را که می خوانم

دلم ...

دلم ...

دلم ...

برای دخترانگی هایم

شیطنت هایم

و شاید گاهی

آرزوهایم

تنگ می شود

شجره طیبه _ طیبه علی

اگر تو هنوز حال نوشتن و فکر کردن به دخترانه هایت را داری

هنوز از من سر زنده تری

نمی دانم خواسته یا نا خواسته

اما

تغییر می کند آدم دیگر

وقتی ...

نه شاید هم 

همان شاید آرزوها

تغییر می کنند

هر چه هست

عوض می شود مسیر

من دوست داشتم

خودم را

شجره طیبه _ طیبه علی

دخترانگی هایم را با همه ی شرایطش

و من

دوست دارم حتی

این شخصیت جدید را

شجره طیبه _ طیبه علی

اما 

نمی دانم چرا 

احساسم را 

تغییر داده است

دیگر حتی حال 

توصیف و تفسیر و ...

ندارم

حتی برای بچه ها

حتی برای خاله شدن

شجره طیبه _ طیبه علی

خودم را به هر راهی می زنم برای بازی با آن ها 

اما

از فرشته ها و آسمان و ...

فاصله گرفته ام

دیر زمانی است که این گونه است

می دانی که 

چه لحظه هایی است 

که دیر می گذرد برای آدمی زاد ...؟

راستی اصلا 

این شخصیت جدیدم را دوست داشتم اگر 

کامل شده بود!

شجره طیبه _ طیبه علی

و اصالت دخترانه ام 

دوست دارم هنوز

وقتی در کنار تو 

و دختران دیگر هستم

و هنوز هم تمام سعیم این است

که این ژست قشنگ را حفظ کنم

مانند همان کودک درون و این ها که می گویند

من دختر درونم را زنده نگاه خواهم داشت ...

شجره طیبه _ طیبه علی

 


مهم نوشت :
می بینی
باز هم عکس ها به جای من شرح می دهند
خیلی چیز ها را ...؟ 


نگاشته شده در یکشنبه 92/2/8ساعت 12:12 عصر به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

دوباره رسید این روز

روزی که هم دوستش دارم 

و هم ...

دوستش ندارم!

روزی که باید شیرین می بود 

اما ...

تلخ شد!

روزی که 

دلم می خواهد

کاش دیگر

یادآور

هیچ خاطره ای نباشد برایم

اما ...

شجره طیبه _ طیبه علی

ببین اصلا 

بیا توافق کنیم

با هم

شنیده ای که این جمله را : 

 « مهرم حلال ... جانم آزاد ...» ؟

من جانم را حلال می کنم 

تو هم "مهرم" را آزاد کن لطفا ...!

بدترین روز دلم ، روز حسرت روز آه

حک شده بر لوح دل ، روز جمعه ی سیاه

رخت سفید غم و یک بغل بغض و بلا

روز تصمیمی غلط ، روز امری اشتباه

...


مهم نوشت :
بهترینم ...
بهترین ها بر تو باد
تبریک مرا پذیرا باش
که فرق می کند
این روز
برای تو ...
 


نگاشته شده در سه شنبه 92/1/20ساعت 9:3 صبح به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

وقتی
یک جا
و
یک هو
تمام امید یک نفر
از دستش برود
چیزی برایش مانده دیگر...؟!
موجی ، زیر پای دلم را خالی کرده است ، که ... 


نگاشته شده در دوشنبه 91/12/7ساعت 5:39 عصر به قلم طیبــــــه علـــــی حدیث عشق ( ) |

Design By : Pichak