پيام
+
يوسفي رفته است ،آري وضع کنعان، روشن است/ گرچه در بزم حماسه ، هيچ جاي گريه نيست/ در هجوم شعله ها، تکليف باران، روشن است
/ باز شمعي کشته شد با دست شب اما هنوز/اين شبستان کهن ، با نورايمان روشن است/ کي ميان ابرهاي تيره پنهان مي شود؟/ آسمان ما که با خون شهيدان ،روشن است/ مصطفي هم رفت، آري! او هم اينجايي نبود/ مردهاي مرد را آغاز و پايان ، روشن است ...
فريازان
90/11/24

*خون شهدا*
...
طيبه♥علي
حاج ميلاد عرفان پور قبلا هم براي شهادت استاد مجيد شهرياري شعري سروده ...
فريازان
خداوند به بچه اش صبر بده خيلي غم انگيزه