پيام
+
* شنيدم که چون قوي زيبا بميرد
فريبنده زاد و فريبا بميرد
شب مرگ تنها نشيند به موجي
رود گوشه اي دور و تنها بميرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در ميان غزلها بميرد
گروهي بر آنند که اين مرغ شيدا
کجا عاشقي کرد آنجا بميرد ... *

*زهرا بانو*
91/5/17
طيبه♥علي
شب مرگ از بيم آنجا شتابد ...
که از مرگ غافل شود تا بميرد ...
من اين نکته گيرم که باور نکردم ...
نديدم که قويي به صحرا بميرد ...
چو روزي ز آغوش *دريا* برآمد ...
شبي هم در آغوش *دريا* بميرد ...
تو *درياي* من بودي آغوش باز کن ...
که مي خواهد اين قوي زيبا بميرد ...
خانم موسوي
ممنووووووووووووووون طيبه جونم! خيلي شکارچي هستيا:)
طيبه♥علي
خواهش مي كنم ، قابل نداره خواهري ، ديگه بالاخره شاگرد شماييم :)
خانم موسوي
ممنون:)
طيبه♥علي
(:
*شاهد*
چقدر اين شعر رو دوست دارم :)
طيبه♥علي
منم خيليييييييييييي